2024-03-29T06:37:48Z
https://qabasat.iict.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=6462
فصلنامه علمی پژوهشی قبسات
قبسات
1029-4538
1029-4538
1399
25
95
دین و الهیات جهانی در منظومه فکری اسلام
رمضان
علیتبار
الهیات جهانی از کلانمسائل فلسفه دین به دنبال اصول و ارزشهای مشترک الهیاتی است تا بر اساس آن در راستای تحقق گفتوگوی میان پیروان ادیان به نیازهای مشترک الهیاتی آنان پاسخ بگوید. طرح این مسئله در جهان غرب، نظریههای مختلفی را به همراه داشته است که از جمله آن میتوان نظریه «کثرتگرایی دینی»، نظریه «وحدت متعالی ادیان»، نظریه «شمولگرایی افراطی» و.... نام برد؛ اما بر اساس آموزههای اسلام میتوان تبیینی از دین جهانشمول و به تبع آن الهیات جهانی ارائه داد که ضمن پذیرش جهانشمولی، عقلانیت آن، آسیبهای نسبیتگرایی و کثرتگرایی دینی را به دنبال نداشته باشد؛ بنابراین الهیات جهانی در منظومه فکری اسلام، دارای منطق خاصی است که ضمن ابتنا بر مبانی و زیرساختهای نظری، دارای معیارها و ملاکهای خاصی است که تضمینکننده وجه الهیاتی و جهانشمولی آن خواهد بود. معیارهای الهیات جهانی عبارتاند از الهیبودن، جهانشمولی، جامعیت و جاودانگی و مبانی الهیات جهانی نیز در محورهای هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، دینشناختی و... قابل طبقهبندی هستند. با توجه به معیارهای یادشده و مبانی و زیرساختهای آن میتوان درباره سازوکار و مکانیسم تعامل و گفتوگو با پیروان دیگر ادیان نیز داوری نمود؛ ازاینرو مقاله حاضر میکوشد با روش عقلی و نقلی، ضمن طرح معیارها و مبانی الهیات جهانی به راهکارهای عملی تعامل با پیروان دیگر ادیان، به مثابه برایند این الهیات بپردازد.
الهیات جهانی
فلسفه دین
دین جهانی
معیار
مبانی
2020
04
20
5
30
https://qabasat.iict.ac.ir/article_40459_f5729a89895b8d7ba2b491a27d934b4b.pdf
فصلنامه علمی پژوهشی قبسات
قبسات
1029-4538
1029-4538
1399
25
95
تحلیل انتقادی دیدگاه ریچارد تیلور در معنای زندگی
علی
عسگری یزدی
سهیلا
پیروزوند
نظریه های معنای زندگی به دو دسته غیرپوچگرا و پوچگرا تقسیم می شوند. دیدگاه غیرپوچگرا به دو دسته معناداربودن و معنادارکردن زندگی تقسیم می شود. دیدگاه معناداربودن زندگی نیز به دو دسته طبیعت گرا و فراطبیعت گرا تقسیم می شود. این مقاله به طورمشخص به دیدگاه تیلور به عنوان نماینده طبیعت گرا- ذهن گرا پرداخته است. طبق نظر تیلور با علوم بشری می توان شرایط لازم برای به دست آوردن یک زندگی معنادار را فراهم کرد. امکانات موجود در این دنیای مادی به ما کمک می کند بتوانیم به زندگی خود معنا دهیم؛ بنابراین نیازی به عالمی فراتر از عالم ماده برای به دستآوردن معنای زندگی نیست. وی تحقق زندگی معنادار را در گرو وجود خلاقیت با سه ویژگی علم و آگاهی و آزادی و برنامه کلی برای زندگی می داند. از اشکالات این دیدگاه عدم تحقق این سه شرط به طورکامل به دلیل محدود بودن در دایره طبیعت، نسبیت در معنای زندگی و عدم توجیه مناسب برای زندگی بعد از مرگ و ناتوانی در حل احساس پوچی و تنهایی و از خود بیگانگی است.
طبیعت گرا
ذهن گرا
عین گرا
معنای زندگی
ریچارد تیلور
2020
04
20
31
60
https://qabasat.iict.ac.ir/article_40460_4a80e6db06f75add2b178de4f2ca803e.pdf
فصلنامه علمی پژوهشی قبسات
قبسات
1029-4538
1029-4538
1399
25
95
تحلیل نشانههای گفتمانی معنویتگرایی جدید و بررسی تأثیرات احتمالی آن بر سبک زندگی دینی
احمد
شاکرنژاد
معنویتگرایی جدید نه تنها در قالب فرقهها و نحلههای بدیل ظهور می یابد، بلکه به عنوان یک فرهنگ جدید دینداری در میان دینداران نیز رواج دارد. دینداران متأثر از معنویتگرایی جدید بدون آنکه تعلقی به فرقه یا نحله خاصی داشته باشند، به نوعی معنویت خودساخته، التقاطی و درونی روی آورده، کمتوجه به دینداری نهادینه، به دنبال آرامش و رضایت باطن به «سبک شخصی خود»اند. با توجه به گسترش این جریان در میان دینداران خصوصاً دینداران لیبرال مسئله تحقیق حاضر آن است که چگونه میتوان جریان مذکور را تشخیص داد و مشخص کرد چه میزان یک دیندار وارد این گفتمان جدید شده است. با کمکگیری از تحقیقات جامعهشناختی درباره ادبیات گفتمانی معنویتگرایان جدید سعی خواهیم کرد نشانههایی از این سبک جدید دینداری را شناسایی و زمینه را برای تشخصیص این پدیده بیشکل و صورت مهیا کنیم. در مقاله حاضر نشانههای گفتمانی معنویت جدید تحت دو عنوان کلی «درونگرایی» و «دنیاگرایی» طرح میشود و با کمکگیری از نظریه انفسیگرایی و همچنین نظریه پسامادهگرایی به وجوه مختلف این نشانهها پرداخته خواهد شد. تحلیل این نشانهها غیر از آنکه میتواند به شناسایی معنویت جدید و تمایزات آن با گفتمان دینداری نهادینه کمک کند، بهطورضمنی میتواند نشان دهد که یک دیندارِ متعلق به ادیان ابراهیمی با اقبال به این رویکرد جدید، در دینداری خود با چه چالشهایی روبهرو میشود. این چالشها عمدتاً برخاسته از ناسازگاری طرز فکر توحیدی/ تسلیمی (ادیان نهاینه ابراهیمی) با طرز فکر انفسی/ خودمختاری (معنویتگرایی جدید) است.
معنویت جدید
پسامادهگرایی
انفسیگرایی
دنیاگرایی
درونگرایی
2020
04
20
61
86
https://qabasat.iict.ac.ir/article_40461_3586a22c1539f695aee41f4a1244c70e.pdf
فصلنامه علمی پژوهشی قبسات
قبسات
1029-4538
1029-4538
1399
25
95
بررسی و مقایسۀ دیدگاه هابرماس و علامه طباطبایی دربارۀ اختیار با تکیه بر نظریۀ ادراکات اعتباری
محمد
حسین زاده
در آثار علامه طباطبایی دو رویکرد متفاوت نسبت به مسئلۀ اختیار ارائه شده است: رویکرد سازگارگرایانه و رویکرد اختیارگرایانه. رویکرد اختیارگرایانۀ علامه طباطبایی دیدگاه ابتکاری اوست که از طریق اعتبار وجوب، به عنوان یکی از اعتبارات قبل از اجتماع، در سطح فردی و شخصی- نه اجتماعی- ترسیم میگردد. هابرماس نیز در یک رویکرد اختیارگرایانه از طریق جداکردن ساحت علیت در جهان طبیعی از ساحت دلایل در جهان اجتماعی، اختیار انسان را ترسیم میکند. مقالۀ حاضر در صدد پاسخ به این پرسشهاست: دیدگاه اختیارگرایانۀ علامه طباطبایی با دیدگاه اختیارگرایانۀ هابرماس چه شباهتها و چه تفاوتهایی دارد؟ هر یک از این دو دیدگاه در مقایسه با دیدگاه دیگر چه مزیتها و چه نقاط ضعفی دارد؟ آیا این دیدگاهها قابل پذیرشاند و میتوانند اختیار انسان را تبیین کنند؟ در این مقاله این دو دیدگاه دربارۀ اختیار، با یکدیگر مقایسه و بررسی شدهاند. دیدگاه اختیارگرایانۀ هابرماس از این جهت که اختیار را از طریق یک جهان نمادین و اعتباری- که مشمول قانون علیت و ضرورت علّی نیست- تبیین میکند، شبیه دیدگاه اختیارگرایانۀ علامه طباطبایی است؛ با این تفاوت که در رویکرد علامه طباطبایی امر اعتباری، یک اعتبار وابسته به شخص اعتبارکننده و از اعتبارات قبل از اجتماع است؛ اما در تقریر هابرماس، امر اعتباری، یک جهان اجتماعی است که مستقل از شخص مستقر است و شخص آن را اعتبار نکرده است. بررسی دیدگاهها به این مطلب انجامید که هر دو دیدگاه دچار اشکالاتی هستند و نمیتوانند رویکردی قابل قبول در تبیین مسئلۀ اختیار به شمار آیند.
اختیار
اعتباریات
جهان اجتماعی
علامه طباطبایی
هابرماس
2020
04
20
87
108
https://qabasat.iict.ac.ir/article_40462_3520b4237798df97d73004019d6f401a.pdf
فصلنامه علمی پژوهشی قبسات
قبسات
1029-4538
1029-4538
1399
25
95
بازخوانی آموزه فطرت با توجه به ژنوم انسانی
رضا
نیرومند
الهام
محمدزاده
فطرت از آموزههای مصرّح قرآن کریم است که اشاره به آفرینش خاص و متمایز و ممتاز آدمی دارد. این سرشت مشترک انسانی در طول تاریخ تفکر اعم از دینی و غیردینی مورد توجه و اندیشهورزی متفکران بوده است. در عین حال هر قدر دانش و پژوهشهای انسانشناسی دانشمندان پیش رفته- اگرچه پشتوانه قرآنی و روایی نیز آن را تقویت کرده است- به نظر میرسد هنوز فرایند و مکانیسمی که شکلگیری فطرت مشترک انسانی را بهگونهای تبیین نماید که نظریات علمی و دینی را به یکدیگر مقرون سازد، ارائه نگشته است. نوشتار پیش رو کوشش کرده است تصویری عقلی- علمی از فطرت ارائه دهد که با مبانی حکمی و روایی و قوانین علمی ژنتیک سازگار باشد. از ارزیابی نسبتهای مختلفی که میان فطرت و بعد روحانی و جسمانی آدمی برقرار است، میتوان تفسیری جامع از فطرت ارائه کرد که سازگار و هماهنگ و مرتبط با بدن و نفس انسان باشد. نسبتی که میان آموزههای دینی فطرت و طینت از یک سو و طبیعت آدمی از دیگرسو برقرار است، میتواند ما را به احتمال انطباق میان فطرت با ژنوم انسانی نزدیک گرداند.
فطرت
ژنوم انسانی
نسبت فطرت و ژن
نظریه عینیت فطرت با ژنوم
2020
04
20
109
134
https://qabasat.iict.ac.ir/article_40463_898f23583b512bd9d5e51d32093782e1.pdf
فصلنامه علمی پژوهشی قبسات
قبسات
1029-4538
1029-4538
1399
25
95
تحلیل و نقد تمایز گردآوری/ داوری در روششناسی علم دینی
احمد
عبادی
محمد
امدادی ماسوله
یکی از دیدگاهها در باب علم دینی، کاربست تمایز میان مقام گردآوری و مقام داوری در این مسئله است. در این دیدگاه، مقام گردآوری فرایندی است که محقق از طریق آن به فرضیههای جدید میرسد و در مقام داوری، درستی آن فرضیه مورد ارزیابی و سنجش قرار میگیرد. این تمایز در جهت ارائه راهحلی درخصوص استفاده از پیشزمینههای نظری در فرایندهای علمی از سوی برخی فیلسوفان علم تجربی مطرح شد. تحت تأثیر آرای فیلسوفان موافق این تمایز در فلسفه علم، این تمایز در روششناسی دینپژوهی نیز اخذ گردید. بر مبنای چنین مرزبندی دوگانه، دخالت مؤلفههای دینی در مقام داوری منتفی بوده و دینیبودن علم مربوط به مقام گردآوری است. این نظریه، از آن جهت که از متقنبودن علم دفاع میکند، دیدگاه سودمندی است؛ اما از جهتی که مؤلفههای غیرمعرفتی را در مقام داوری و توجیه نقشآفرین نمیداند، دارای اشکالاتی است. به این دیدگاه، سه نقد عمده وارد است: 1. نقد وجود این تمایز در علم، بهویژه مطالعات دینی؛ 2. درهمتنیدگی مقام گردآوری و داوری در جریان تولید علم دینی؛ 3. دخالت مؤلفههای غیرمعرفتی در هر دو مقام گردآوری/ داوری علم دینی و نه صرفاً در مقام گردآوری. هدف این پژوهش، تبیین و ارزیابی قوتها و ضعفها کاربست این تمایز در علم دینی است.
مقام گردآوری
مقام داوری
عینیت علم
روششناسی دینپژوهی
علم دینی
2020
04
20
135
164
https://qabasat.iict.ac.ir/article_40464_fe10416de196266bee3d37726cc7918a.pdf
فصلنامه علمی پژوهشی قبسات
قبسات
1029-4538
1029-4538
1399
25
95
استنباط مبانی علوم انسانی اسلامی در آثارعلامه جوادی آملی
محمد علی
سوادی
با توجه به چارچوب نظری اندیشه اسلام از منظر استاد علامه جوادی آملی که بر چهار مؤلفه اصلی علل غایی، فاعلی، مادی و صوری مبتنی است، بررسی نسبت (باورها و ارزشهای) فلسفه محض با فلسفه علوم انسانی اسلامی و نیز نسبت فلسفه مضاف اخیر با مجموعه علوم انسانی اسلامی، در تولید علوم انسانی اسلامی دارای اهمیت است. از منظر این اندیشمند، در منظومه یک اندیشه یا دین و یا عینیت، داشتن تبیین، تحریر و تحلیل بهتر از حقیقت هر موضوعی به شناسایی دقیق و تبیین علل چهارگانه آن موضوع عینی یا اعتباری بستگی دارد. مبدأ فاعلی پیدایش گونهگون فلسفههای مضاف به علوم یا امور، نوع نگرش کلی (الهی یا الحادی) فیلسوفان علم، به انسان و جهان میباشد؛ هرچند ممکن است خود عالم به صورت صرفاَ ارتکازی از آن آگاه باشد. علت غایی و بایسته حکمت و نیز فلسفههای مضاف، سعادتمند و نورانیساختن انسان و جامعه بشری در پرتو علم یا امر مضافالیه است. علت صوری فلسفههای مضاف، نگرش فیلسوف علم به هستی، انسان، شناخت، ارزش و دیگرمؤلفههای مؤثر بر چارچوب، مبانی و منطق شناخت علم مضافالیه است. علت و مبدأ مادی در فلسفه مضاف، همان علم مضافالیه است؛ این علم محمل و ظرف عینیت یابی نگرشهای پیشگفته عالم (علت صوری یا نوع صورتبندی آن علم) است. همان صورتبندی یعنی اصول موضوعه و پیشفرضهای پذیرفتهشده توسط آن عالم برای آن علم است که سبب الهی یا الحادیشدن آن علم میشود. بنابراین در این مقاله مبانی خداشناختی، غایتشناختی، هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، جامعهشناختی، تاریخشناختی و ارزششناختی بررسی میشود و در فرجام آثار و نتایج این دستاوردها بر ارتقای حداکثری غنای علوم انسانی اسلامی و کارآمدی آن، مورد توجه قرار میگیرد. روش این تحقیق، منطق ترکیبی و بایسته فهم دین است که در ضمن مقاله تبیین میشود.
مبانی
علوم انسانی اسلامی
جوادی آملی
نگرش منظومهای
نگرش فرانگر عقلانی
فلسفه محض
فلسفه مضاف
علل اربعه
2020
04
20
165
190
https://qabasat.iict.ac.ir/article_40465_c642c6349412cf10788f4dfb5a3261bf.pdf
فصلنامه علمی پژوهشی قبسات
قبسات
1029-4538
1029-4538
1399
25
95
رهیافت هستی شناختیِ متفکران اسلامی در فلسفه فیلم
احمدرضا
معتمدی
نظریههای «شکلگرایی» و «واقعگرایی» در آرای فیلسوفان هنر و بالتبع آن در آرای دوران کلاسیک «نظریه فیلم» در منازعه ناتمام فیلسوفان «واقعگرا» و «ایدهانگار» در سرآغاز شکلگیری مابعدالطبیعه مغربزمین و اقوال و آرای افلاطون و ارسطو تا جدل عقلگرایان و تجربهگرایان در بدو رنسانس قابل ردیابی است. با عنایت به شکلگیری پدیده سینما در آغاز به کار دوربین «لومیر» در ساحت واقعگرایی و دوربین «مهلیس» در سپهر شکلگرایی و تأثیر شگرف هر دو بر پیشرفت و توسعه زبان سینما و وجود نقاط قوت و نکات سازنده در هر دو نظریه به نظر میرسد، در عدم امکان خروج از انسداد منازعه باید تردید روا داشت. مدعای این نوشتار بر آن است که این منازعه یک جدلِ «شناختی» است و رهیافت متفکران اسلامی مبنی بر رویکرد «هستیشناختی» در ساحت عالم خیال راهگشای خروج از این بنبست خواهد بود. چنانچه آرای ژیل دولوز آخرین متفکر ژرفاندیش نظریه فیلم این رهیافت را غنیمت میشمارد.
شکلگرایی
واقعگرایی
هستیشناسی
قوه متخیله
عالم خیال
2020
04
20
191
219
https://qabasat.iict.ac.ir/article_40466_8b5b0e3f939394d85a5595f8931cd0d3.pdf